کارگزارانحکومت
(بخشی از کتاب: قانون اساسی و منشور مدیریت حکومت علوی)
كارگزار، يا عمال، اصطلاحي رايج در فرهنگ حكومتي و عامل، مفرد اصطلاح عمال است.
درمعنايلغويعاملگفتهاند:
كسي كه امور شخص را در مال، ملك و كار او بر عهده گيرد و متولي آن باشد و از همين رو به مسؤول دريافت زكات، عامل گويند(لسانالعرب، جلد 9، 400).
بنابراين، كارگزار يعني مباشر و مسؤولي كه از طرف شخصي براي اموال و ديگر امور وي برگزيده شود. كارگزار افراد را به كار ميگمارد، كشاورزان را بازخواست ميكند و امور مالي را بر عهده ميگيرد. كارگزار نماينده حاكم اسلامي است كه مسؤوليتهايي را از طرف وي در امور اجتماعي، سياسي و نظامي عهدهدار ميشود؛ از اين رو بايد امين حاكم اسلامي و مورد اطمينان باشد.
واژه كارگزار را ميتوان مترادف كارمند دولت دانست كه از سوي مسؤولان حكومت يا نمايندگان آنان برگزيده ميشود و استانداران، فرمانداران، گردآوران زكات و ماليات و نيز ديگر افرادي را كه حاكم تعيين ميكند، در برميگيرد(ذاکری، علی اکبر، اخلاق كارگزاران، 14).
2- كارگزارانحكومت
گزينش كارگزار از سوي حاكم اسلامي با شرايط و ويژگيهايي همراه است كه بايد با كار او تناسب داشته باشد. زماني كه حضرت يوسف(عليهالسلام) پيشنهاد ميكند تا در سالهاي قحطي، امور دارايي كشور مصر را بر عهده گيرد، دو صفت برجسته يعني توانايي نگهداري اموال و آگاهي به كارها را براي خود بيان ميكند:
قالَ اجعَلني عَلي خَزائِنِ الاَرضِ اِنّي حَفيظٌ عَليمٌ.(قرآن كريم، سوره يوسف، آيه 55)
او(يوسف) گفت:
مرا بر داراييهاي كشور مسلط ساز زيرا من، هم آنها را حفظ ميكنم و هم به كارگيري آنها آگاهي لازم را دارم.
و آنگاه كه دختر شعيب، حضرت موسي(عليهالسلام) را براي كار نزد پدر ميبرد، بر توانايي و امانت داري وي تكيه ميكند:
يا أَبَتِ إستَأجِرهُ اِنَّ خَيرَمَنِ استَأجَرتَ القويٌّ الاَمينُ.(قرآن كريم، سوره قصص، آيه 26)
اي پدر، او را اجير خود كن، زيرا بهترين كسي كه ميتواني اجير كني كسي است كه توانا و امانتدار باشد، و او چنين است.
در آيات فوق، شرايط كارگزاران، متناسب با وظيفهاي كه بر دوش دارند، بيان شده است. شرايط كلي براي گزينش كارگزار به دو دسته قابل تقسيم است:
1- شرايطبايسته
2- شرايطشايسته
شرايط بايسته و لازم، ويژگيهايي است كه بدون آن نميتوان شخصي را براي سمتي برگزيد.
شجاعت براي ارتش، عدالت براي حاكم، عدل و عدم عصبانيت براي قاضي، از شرايط بايسته است؛ از اين رو نقل شده است كه امام علي(عليهالسلام) در همان روزي كه ابوالأسود دُئلي را براي قضاوت برگزيده بودند، او را عزل كردند. ابوالأسود پرسيد: چرا مرا عزل كردي؟ به خدا سوگند خيانت نكردهام و به من خيانت نشده است [فريب نخوردهام].
حضرت فرمودند: به من خبر رسيده كه هنگام محاكمه، سخن گفتن تو از دو طرف دعوا بلندتر است(قریشی، محمد بن اخوه، معالم القريه في احكام الحسبه، 300).
شرايط شايسته، شرايط كمال براي انتخاب اصلح و برتر است كه براي اعمال مديريت موفق از آن بهره برده ميشود.
حضرت علي(عليهالسلام) در عهد نامه مالك اشتر، مردم را به هفت گروه تقسيم كرده كه چهار گروه آغازين را كارگزاران حكومتي تشكيل ميدهند:
1- نظاميان
2- دبيران
3- قاضيان
4- كارگزارانشهرها
آنگاه شرايط شايسته و بايسته گزينش اين چهار گروه را بيان و شيوه برخورد با سه طبقه ديگر را كه مردم خراجپرداز، بازرگانان و ضعيفانند اراده كرده است(ذاکری، علی اکبر، اخلاق كارگزاران، 15 و 16).
3- اخلاقكارگزاران
حضرت علي(عليهالسلام) رفتار كارگزاران در سطوح مختلف را زمينه اصلي حاكميت اخلاق سياسي و تأمين شدن غايت حكومت اخلاقي ميداند. از اين رو، كارگزارانش را به رعايت حدود الهي و تقوا فرا ميخواند. امام علي(عليهالسلام) تقوا را به عنوان دژ مصونيت اولياي خداوند اينگونه توصيف ميكند:
«تقواي الهي، اولياي خدا را در حمايت خود قرار داده، آنان را از تجاوز به حريم منهيات الهي باز داشته و ترس از خدا را ملازم دلهاي آنان قرار داده است تا آنجا كه شبهايشان را بيخواب و روزهايشان را بيتاب گردانيده است»( نهجالبلاغه، خطبه 157).
از منظر امام علي(عليهالسلام)، تقوا دژي مستحكم و نفوذناپذير و بهترين توشه آخرت است:
«همانا تقوا كليد درستي و توشه قيامت و آزادي از هر بندگي و نجات از هر تباهي است»(نهجالبلاغه، خطبه 16).
با توجه به اين امر در مرحله اول بيش از همه خود را به تقوا فرا ميخواند و در عين حال خود را كاملاً مقيد به آن معرفي ميكند.
«همانا درستي كردار خويش را ضمانت ميكنم و عهد خود را در گرو گفتار خويش قرار ميدهيم. اگر عبرتهاي گذشته براي يك شخص آيينه قرار گيرد، تقوا جلوي او را از فرو رفتن در كارهاي شبههناك ميگيرد. به خدا سوگند، كلمهاي از حق را نپوشاندم و دروغي بر زبان نياوردم»(همان منبع).
در مرحله دوم، امام(عليهالسلام) زمامداران خويش را بيش از ديگران به تقوا سفارش ميكند و آنان را به رعايت پرهيزگاري سزاوارتر ميداند.
بهطورمثالدرنامهحضرتبهعثمانبنحنيفآمدهاست:
«آگاه باش كه هر پيروي را پيشوايي است كه از او پيروي ميكند و از نور دانش او روشني ميگيرد. بدان كه پيشواي شما بسنده كرده است از دنياي خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان را خوراك خويش قرار داده. بدانيد كه شما چنين نتوانيد كرد؛ ليكن مرا ياري كنيد به پارسايي و پاكدامني و درستكاري. به خدا، از دنياي شما زري نيندوختم و از غنيمتهاي آن ذخيرت ننمودم و بر جامه كهنهام نيفزودم»(نهجالبلاغه، نامه 45).
حضرت از همه واليان خويش ميخواست از خدا و عذاب آخرت بترسند و در برابر زخارف دنيوي فريفته نشوند.
در نامه ارزشمند ايشان به مالك اشتر چنين ميخوانيم:
«او را فرمان ميدهد به ترس از خدا و مقدم داشتن طاعت خدا بر ديگر كارها، و پيروي از آنچه در كتاب خود فرموده از واجب و سنتها كه كسي جز با پيروي كردن آن، راه نيكبختي را نپيمود و جز با نشناختن و ضايع ساختن آن بدبخت نبود؛ و اينكه خداي سبحان را ياري كند به دل و دست و زبان، كه او ياري هر كه او را يار باشد پذيرفته است و ارجمندي آنكس كه او را ارجمند سازد به عهده گرفته»(نهجالبلاغه، نامه 53).
با توجه به اين تأكيدات امام(عليهالسلام)، معلوم ميشود حضرت براي زمامداران، اخلاق ويژهاي را قائل نيست مگر اينكه واليانش با تقوا و پرهيزگاري مأنوس باشند. در واقع، منشأ اين بينش علي(عليهالسلام) عبوديت محض خداوند است؛ عبوديتي كه در هيچ مقامي فراموش نميشود و در مقام خلافت و زعامت بيشتر مورد تأكيد قرار ميگيرد، زيرا كه در اين مقام، زمينه ستمگري و فساد بيشتر است. افزون بر اين، حضرت علي(عليهالسلام) خلفاء را الگوي مردم ميدانند و تقواي زمامدار را عامل پاكي و درستكاري مردم و ستم حاكم را زمينهساز ستم و فساد همگاني ميشمارد(رنجبر، مقصود، اخلاق سياسي، 40 و41).
عليايحال با توجه به تعريف ارائه شده از كارگزاران و معناي لغوي و مصطلح آن، اشارهاي موجز و اندك به معنا و تعريف كارگزاران حكومتي، به ارائه منشور مديريتي كارگزاران حكومتي كه در لسان اميرمؤمنان(عليهالسلام) و در پيام حكومتي خويش به فرماندار مصر، مالك اشتر صادر فرمودند و از آن به عنوان «منشور مديريت و قانون اساسي حكومت علوي» نيز ميتوان نام برد اشاراتي مينماييم و با توضيحي مبسوطتر به تشريح اين منشور علوي كه در آن سيماي كارگزاران حكومتي بهخوبي و زيبايي ترسيم گرديده، نگاهي از روي تدبر و درسآموزي خواهيم انداخت و به درستي هر چه تمامتر در همه ابعاد و زواياي زندگاني خويش بهكار خواهيم گرفت، انشاءالله.
بخشی از کتاب: قانوناساسیومنشورمدیریتحکومتعلوی
نویسنده : رضاتقیآبادی
ناشر : انتشاراتنظری
http://www.nashrenazari.com/index.php?route=article/article&article_id=385
استفاده با ذکر منبع بلااشکال است.
نظرات شما عزیزان: